روزهای زندگی

روزهای زندگی من و تو ؛ درد و دلهام...

روزهای زندگی

روزهای زندگی من و تو ؛ درد و دلهام...

orkut glitter graphics

OrkutGlitters
 
           

سلام به همتون.. ببخشید که انقدر دیر میام.. بخدا هم سرم شلوغه هم فکرم بد جور مشغوله.. فقط شما دعا کنین.. اگه شد یه روز براتون میگم که به من این ۸ ماه چی گذشته..

جای شما خالی اون هفته رفتیم چشمه آب گرم.. عجب جایی بود.. خونه ای که کرایه کرده بودیم یه خونه ۳ خوابه با ۱۰ تا تخت خواب بود.. همه وسائل خونه هم داشت..بشقاب و قاشق چنگال و قابلمه و آبکش و ... از اونور هم حوله و شامپو و دیگه خلاصه هرچی که بگین داشت..یه بالکن بزرگ هم داشت که توش میز صندلی و باربکیو بود.. آهان بیرونش هم که گفتم اون دفعه  هم استخر داشت هم ۲ تا جکوزی و ما دیگه حتی پول استخر هم ندادیم. حالا این همه فقط شبی ۲۶۵ دلار . یعنی نفری کمتر از ۳۰ دلار..

یکی از بچه ها هم از قصابی ایرونی کلی گوشت گرفته بود و خلاصه هر روز بساط کباب و  بلال و این حرفها بود..یه روز هم رفتیم شهر نزدیک اونجا که کم مونده بود دار فانی رو وداع وکنیم!!! داشتیم تو جاده پیچ در پیچ اونجا با ۱۲۰ میرفتیم که یهو یه پیرزنه با سرعت ۲۰(‌بخدا راست میگم) از خاکی پیچید جلومون!!!!!!!!! و و قتی ما بوق زدیم شاکی هم شد و حسابی از چهار جهت ماشین ما فینگر های مبسوطی گرفت.. ( من و آقای شوهر و داداشی و دوست دختر داداشی)‌البته دوست دختر داداشی چون بسی مودب تشریف دارن داداشی جبران کرد و جور اون رو هم کشید و ۲ عدد فینگر حواله پیرزن کرد.

این  جایی که رفتیم استخر آب گرم(معدنی) و سرد هم داشت ولی غلغله بود و ما هم نمیخواستیم اونجا بریم. ولی توی کوهها یه چشمه آب معدنی طبیعی بود که رفتیم اونجا و کلی خوش گذشت و آخر سر هم آقای شوهر سر خورد و انگشت پاش شکست!!!!!

 

 

راستی چقدر کم نظر میدین؟؟ چی شده؟؟؟؟

وقتی برگشتیم وسط شهر دیدیم تمام مردم تو خیابون ماشین ها رو پارک کردند و دوربین به دست اینور و اونور میرن.. گفتیم حتما برد پیتی کسی اومده.. نگاه کردیم و دیدیم که ۴-۵ تا بز کوهی یا قوچ خوشگل وسط خیابون راحت و بی خیال دارن راه میرند.. جالبیش اینه که عصرش دیدیم باز هستند و این دفعه رو جدول خیابون اصلی راه میرفتند..براتون چند تا عکس میذارم از اونجا...

 

این هم هتل معروف بنف هستش !

این هم یه آبشار کوچولو تو ایالت خودمون؛ عروس و داماد هم داشتند عکس میگرفتند!

عکس بالا همون استخر شلوغه است!

عکس پایین هم کوههای راکی هستند همیشه تو کتاب های جغرافیمون بودند!

 

 

نظرات 11 + ارسال نظر
نیلوفر چهارشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:44

سلام عزیز دلم...ببخش که انقد دیر اومدم...
خوب کرد اومدی اینجا

خواهش میکنم عزیزم.. تو اگر هم نیای من بازم میام بهت سر میزنم!!!

شهرزاذ چهارشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:36 http://www.mariami.persianblog.ir

سلام.خوبی؟چه به موقع بهت سرزدم.مثل اینکه تازه نوشتی.خیلی خوشحالم که بهتون خوش گذشته.زود زود بیا بنویس.خیلی دوست دارم با کشورهای دیگه آشنا بشم.شادباشی

چشم خانوم خوشگله.. نینیمون خوبه؟؟‌میام بازم از اینجا مینویسم..
خوشحالم که دوباره تند تند آپ میکنی..

مرجان چهارشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 23:33 http://moon-m.blogfa.com/

سلام
نوشته هاتون جالب بود مخصوصا عکسها
کدوم ایالته؟
شاد باشی

مرسی.. من آلبرتا هستم..شهر کلگری..

مهران جمعه 23 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:11 http://www.saheleomid.persianblog.ir/

سلام.وب جدید مبارکه.خیلی خوشگلش کردی.بازم کمبود وقت؟امیدوارم شناخته باشی.بای

سلام..معلومه که شناختم.. مرسی.. بخدا آره همیشه یه جورایی وقتم کمه

زهرا یکشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:19 http://777rosesorkh.blogfa.com

سلام بنفشه جونم رسیدن بخیر همیشه به تفریح و گردش و اینجور چیزاااااااااااااااااا.... میگم ناجور منو فراموش کردیا

نه عزیزم فراموش کردی چیه؟ برات کامنت گذاشتم و علتشو گفتم

ساندی یکشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:31 http://blueesky.blogsky.com

سلام بنفشه جون
وبلاگ جدید مبارک باشه...
خیلی خوشحالم که بهتون خوش گذشته...عکسها هم خیلی جالب و قشنگ بود...
همیشه شاد باشی خانم

سلام ساندی جون خوبی؟ مرسی عزیزم.. جای شما ها همه خالی.. حال و احوالت خوبه؟؟

بیژن دوشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 19:25 http://www.ritajoon.blogfa.com

سلام من تازه با وبلاگتون آشنا شدم قشنگ مینویسی
موفق باشی
به من سر بزن



من یک باتلاق هستم که فقط دردها در آن فرو می روند من باران متناوب رنج هستم منم که در دهکده غمگین زمین از جریان زندگی دور افتاده ام دستهای تو کجاست چشمهای تو رویای کدامین بهشت را میبیند من از یک کرکس پیر سرگردان تر هستم هنوز بد نبال استخوانهای پوسیده زندگی می گردم کجاست روح القدس کجاست پسر انسان جریان درد در جریان نوشته هایم وجود دارد دستهای تو کجاست چشمهای تو به کدامین افق نگاه میکند من اینجا هستم تنهای تنها و همیشه روح من در حال ترجمه رنجهای تاریخ انسان است وای از چشمهای من که منتظرند و دریغ از نگاههای بی تفاوت تو زمان در کدامین زمان متوقف خواهد شد شب در کدامین شب خواهد مرد خواب کی از خواب بیدار خواهد شد و دستهای تو کجا دستهای من را خواهد گرفت هنوز مثل یک کوه منتظرم و فقط به یک افق نگاه میکنم چشمهای تو به کدامین افق نگاه میکند

سلام ..مرسی از لطفت.. سر زدم ... خیلی جالب بود.. موفق باشی.

پدر سه‌شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 23:32 http://father78.persianblog.ir

وای خدا چقدر این عکسها و این جاها خوشگل هستند...برای آقای شوهر هم متاسفم...

مرسی دکتر ! جاتون خالی خیلی عالی بود.. انگشت آقای شوهر هم خوب شد خدا رو شکر

تنها در غربت پنج‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 21:29 http://tanhadargorbat.blogspot.com/

چقدر دلم برات تنگ شده بود رسیدن بخیر جیگر

چرا چی شده مگه؟ایشالا که خوب و خوش باشین عزیزکم

چه عکسای خوشگلی

من هم همینطور.. امروز جوابو میدن.. دعا کن..اونوقت میتونم براتون بگم که چی شده..

میم جمعه 30 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:15 http://stormysea.persianblog.ir

وبلاگ جدیدت هم مبارک ، هر جا بری من میام

قربونت برم.. مرسی..

منو برق گرفته!!! جمعه 30 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 23:19 http://meghdadminevisad.persianblog.ir/

سلام
خوب در مورد این چی بیگم؟
بابا این جاهای مبتذل چیه شما می‌رین؟
خدا بدور.
آبشار باحال بود!
کوه های راکی اینه پس کوههای بروسلی کجاس؟؟؟؟
یاعلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد